انجمن ادبی فریاد نیکان

انجمن ادبی فریاد نیکان

شعر و ادبیات پارسی
انجمن ادبی فریاد نیکان

انجمن ادبی فریاد نیکان

شعر و ادبیات پارسی

مسافر... _ فاطمه طاووسی

ایستاده ام  در باد

با چمدانی پُر از خاطرات کهنه

منتظر اولین قطار

با ذهنی مملو از افکار نامنظم و زجرآور

و چشمانی خسته...!

سر در گم و تنها...

من کیستم!؟

به کجا می روم!؟

چقدر کلمات مبهم در ذهنم موج می‌زند!

آسمان ابری‌ ست و ذهنِ من مشوش...

سوزِ باد، همچون صدای سوت قطار از دور می آید

نگران و چمدان به دست

به راهی دراز...

نامعلوم...

به سفری بی باز گشت...

بی انتها...

فکر  می  کنم.

من...

به کجا خواهم رفت!؟

نمی‌دانم...

 فاطمه طاووسی