آی پنجره
چرا باز ماندهای؟
باد پاییزی تمام خاطراتم را به هم می ریزد.
مرا در تاریکی خودم رها کن.
میخواهم تنها باشم...
فاطمه طاووسی
یادش بخیر
روزهای خوشی که در میان کوچه های تنگ و باریک گذشت.
کوچه هایی که باریک بودنش دلها را بیشتر به هم نزدیک میکرد.
و چه باصفاتر هنگامی که
اوایل اردیبهشت بوی نم باران و دیوارهای کاه گِلی
هوش از سرِ هر رهگذری می ربود
و آن گلهای کاغذی که در کوچه سرک میکشیدند از لب دیواربلند...
آه! که چه شبها نامه های عاشقانهای
زیر نور کم سوی تیر چراغ برق خوانده و قند را در دل عشاق می سایید
و خاطرات...
آن گمشدگان کوچه پس کوچه های قدیمی که
شیرینی لحظه لحظه های آن هرگز از یادمان فراموش نخواهد شد..
حتی در شنیدن آژیر قرمز و پناه بردن در زیرزمین خانه.
یادش بخیر...!
فاطمه طاووسی
اهل حسن آباد جرقویهٔ ی اصفهان / متولد ۱۰ بهمن ۱۳۶۴
دارای مدرک لیسانس علوم تربیتی و مشاوره
به مناسبت هفته ی دفاع مقدس ، شبِ شعرِ شهادت در انجمن ادبی فریاد نیکان برگزار گردید.
در ادامه ی مطلب مشروح خبر و تصاویر را ببینید.
ادامه مطلب ...
محبوبه وطن خواه _ شعر "تمامِ من"
انجمن ادبی "فریاد نیکان" در تاریخ 20 شهریور ماه 1403به مناسبت امامت حضرت ولی عصر (عج) محفل فرهنگی ادبی خود را برگزار نمود.
در این مراسم که به پیشنهاد میهمانان محترم، نشست در فضای باز برگزار گردید، جمعی از شاعران و نویسندگان نیک آباد به همراه اهالی علم و ادب حضور داشتند، سروران ارجمند:
دکتر رشیدیان ؛ استاد امیری ، بانو طاووسی و برخی از شاعران نوپا به شعرخوانی پرداختند و از نقطه نظرات اساتید محترم به خصوص "استاد امیری" و جناب دکتر "رشیدیان" بهره مند شدند.
در ادامه ی این جلسه که جناب ابوالفضل نیکبخت و آقای مجتبی شفیعی از فعالان فرهنگی نیک آباد نیز حضور داشتند، سرکار خانم طاووسی ضمن خیر مقدم و ارائه ی گزارشی از فعالیت این انجمن ادبی در سه ماهه ی دوم سال، به بررسی فرآیند و اهداف انجمن در روزهای آتی پرداخته شد و از نقطه نظرات جناب مهندس محمد طاووسی و دیگر اساتید حاضر در جلسه استفاده گردید.
نشست بعدی انجمن از طریق همین وبگاه اطلاع رسانی خواهد شد.
اخبار و برنامه های ما را فقط
از طریق سایت و کانال رسمی انجمن
دنبال نمایید.
استاد مرتضی امیری ( از شاعران بزرگ و به نام جرقویه ) بعد از اینکه شنیدند
"انجمن ادبی فریاد نیکان" فعالیت خود را شروع نموده است، لطف نموده و جهت
عرض خسته نباشید و خدا قوت به دوستان، به انجمن تشریف آوردند. در این دیدار صمیمی ضمن کسب فیض از رهنمودها و راهنمایی های جناب استاد، درخواست نمودیم تا ما را با اشعار خویش همراه نمایند.
این ویدئو قسمت دوم از شعرخوانی استاد امیری در انجمن ادبی فریاد نیکان می باشد.
در شب رحلت حضرت پیامبر اکرم (ص) و مصادف با شهادت امام حسن مجتبی (ع)، انجمن ادبی فریاد نیکان با حضور جناب استاد امیری (شاعر توانای نیک آباد) و جمعی از علاقمندان شعر و ادب نشستی صمیمی برگزار نمود.
28 صفر 1403 _ انجمن ادبی فریاد نیکان (نیک آباد اصفهان)
بوی سیب کال می دهد
آنچه از بزرگ راه حس من عبور می کند
چهارراه آشنایی من و شما
پیش روی چشم های من
خط عابر پیاده نصب می کند
تا نگاهمان بهم رسید
درس و مدرسه تمام!
سینما تمام!
هر اداره یا مغازه ای تمام!
من که پشت خط عابر پیاده مانده ام
باورم نمی شود ولی،
مُهلتِ نگاهمان تمام...
عشقِ کالمان تمام...!
محبوبه وطن خواه
آنکه ویران شده از یار، مرا می فهمد
سرِ بی جُرم سرِ دار، مرا می فهمد
سوخت پروانه در آغوشِ گناهی سوزان
آن که می سوزد از اسرار، مرا می فهمد
تنِ من در تبِ تَردید، به تاوان، می سوخت
آن که دل داده به دلدار، مرا می فهمد
شعر در پرده ی اوهام به خود می پیچد
شهر در حسرتِ این بار، مرا می فهمد
باز... آغوشِ نگاهم به تمنّا هر شب
گریه می کرد و، دلِ زار، مرا می فهمد
تیشه بردار! تمامِ دلِ من فرهاد است
آه...! حلاج، سرِ دار، مرا می فهمد
محبوبه وطن خواه